در آسانسورو باز کرده کوبونده تو سر من از درد اشکم در اومده
می خواستم به یکی از دوستام زنگ بزنم شمارشو یادم نمی اومد
می گه آخی دردت اومد؟
د نه د دیدم شب جمعه اس به یاد رفتگانمون افتادم یه دیده ای تر کردم
به گوشی نیگا می کردم شاید یادم بیاد
بعد خواهرم اومده می گه می خوای زنگ بزنی؟
پ نه پ احساسی که بهش دارم یه حسه فوق العادست