قطاری سمت خدا میرفت
همه مردم سوار شدن
وقتی که به بهشت رسید
همه بیاده شدن
یادشون رفت مقصد خدا بود نه بهشت
هیچکس ساده ترازمن به تولبخند نزد
من ازاین مردم نقاش بدم می آید
من تپش های قلبم را زمانی دوست دارم
که معشوقه ام را کاملا تصادفی ببینم
پيرمرد همسايه آلزايمر دارد....
ديروز زيادي شلوغش کرده بودند
او فقط فراموش کرده بود
از خواب بيدار شود ...!
"زنده یاد حسين پناهي"
آنقدر باورت دارم که وقتی میگویی:
“باران”
خیس میشوم!…
در مردها حسی هست که اسمشو میذارن غیرت
و به همون حس در خانم ها میگن حسادت
و من به هر دوشون میگم "عشق"
تا عاشق نباشی نه غیرتی میشی نه حسود
تنها برخی از آدمها بـــــاران را احساس می کنند !
بقیه فقط خیس می شوند
…
در نگاهت چیزیست
که نمی دانم چیست!
مثل آرامش بعد از یک غم
مثل بوی نم بعد از باران
در نگاهت چیریست
که نمی دانم!
من به ان محتاجم.......